شنبه 22 اردیبهشت 1403

عضویت ورود تالار آرشیو نقشه سایت خانه بذر تبلیغات آگهی تماس با ما

خوش آمدید

به جادوی کلمات ؛ سایت سرگرمی تفریحی خوش آمدید

از خانه بذر | بانک بذرهای کمیاب دیدن فرمائید

(کل 0 توسط 0 نفر)

83.داستان خود را جای دیگران گذارید. .

روزی پسر هفت ساله ای در صندلی عقب خودرو ما بین برادر و خواهر بزرگترش نشسته بود و مادرش هم پشت فرمان رانندگی می کرد. در آن روز مادر نه تنها حوصله نداشت، بلکه به خاطر جدایی اخیر از شوهرش بسیار بد حال بود. او به ناگاه با خشم و غضبی وصف ناپذیر بر می گردد و سیلی محکمی به صورت پسر می زند و با فریاد می گوید:” و تو! من هرگز تمایلی برای نگهداری از تو نداشتم. تنها دلیل نگهداری از تو این بود که نگذارم پدرت ما را ترک کند. اما او ما را ترک کرد و من از تو متنفرم.” این صحنه همیشه در ذهن پسر نقش می بندد. بعدها نیز مادرش با گرفتن ایرادهای مداوم این احساس را در او تقویت می کند. سال ها بعد این پسر به مادرش گفت:” نمی توانید تصور کنید که در بیست و سه سال گذشته چند بار کوشیده ام که احساسات خود را با گریه تخفیف دهم، شاید هزاران بار. « اما چندی پیش، خودم را جای مادرم گذاشتم، دیپلمه ای که هیچ تخصصی نداشت، پولی در بساط نداشت، بیکار بود و پدر و مادرش هم مرده بودند. لذا کسی را نداشت که از او حمایت کند. می دانستم که نومید و تک و تنها در گوشه ای رها شده. « درباره رنج و خشمی که وجودش را فراگرفته بود اندیشیدم، همچنین پیرامون اینکه چقدر درباره بیهودگی امیدهایش برایش حرف زده بودم فکر کردم و سرانجام روزی تصمیم گرفتم که به دیدنش بروم و با او صحبت کنم. به او گفتم که احساسات و مشکلاتش را درک می کنم و کماکان او را دوست دارم. « حالش دگرگون شد و زمان زیادی که ساعت ها به نظر می رسید، دوتایی در میان بازوان یکدیگر های های گریستیم. « آن لحظه آغاز یک زندگی نوین برای من، برای او و برای هر دوی ما بود.» همیشه خود را جای دیگران قرار دهید، تا آنان را بیشتر درک کنید و از اشتباهات و خطاهای آنان راحت تر در گذرید. ا.چ. جکسون

مطالب مرتبط

نظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش

چطوری جون دل :)

هر موضوعی که میخواهید رو در این قسمت بنویس مانند : پروفایل , آشپزی و...

تمام حقوق مطالب سایت برای مجله جادوی کلمات محفوظ میباشد